جوان آنلاین: قاتلی که پس از آزادی مشروط از زندان ازدواج کردهبود، با اقدام خداپسندانه اولیایدم بخشیده شد.
صبح روز یکشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ماه سال ۶۷ ساکنان ساختمان مسکونی در خیابان نامجوی تهران با اداره پلیس و آتشنشانی تماس گرفتند و اعلام کردند آپارتمان طبقه دوم ساختمان دچار آتشسوزی شدهاست.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و پس از اینکه آتشسوزی از سوی آتشنشانان مهار شد با جسد مرد ۳۳ سالهای به نام صفدر روبهرو شدند که حکایت از آن داشت بر اثر سوختگی و خفگی به کام مرگ رفتهاست.
حادثه جنایی
همان ابتدا مشخص شد جسد متعلق به صاحبخانه است که همراه زن و دو فرزند خردسالش که دختر و پسری هستند، زندگی میکردهاست.
یکی از همسایهها که حادثه را به پلیس خبر دادهبود، گفت: «دقایقی قبل از آتشسوزی جلوی پنجره بودم و دیدم مهین همسر مرد فوت شده همراه دختر و پسر خردسالش سراسیمه از ساختمان بیرون رفتند. تصور کردم برای آنها کار فوری پیش آمده و آنها هم عجله دارند تا اینکه لحظاتی بعد بوی دود از ساختمان به مشامم رسید و از خانه بیرون آمدم و مشاهده کردم در خانه صفدر باز است و دود و آتش از خانه آنها بیرون میآید. ما اهالی ساختمان با دیدن این صحنه بلافاصله به آتشنشانی و پلیس زنگ زدیم و درخواست کمک کردیم و پس از مهار آتشسوزی هم فهمیدیم صفدر داخل خانهاش فوت کردهاست.»
از سوی دیگر آتشنشانان هم اعلام کردند آتشسوزی عمدی بوده و فرد یا افراد آتشافروز با خالی کردن نفت چراغ علاءالدین که برای گرمایشی استفاده میشده، خانه را به آتش کشیدهاند.
با به دست آمدن این اطلاعات، فرضیه قتل صفدر برای مأموران قوت گرفت و جسد برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، پزشکی قانونی اعلام کرد صفدر بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن و خفگی به قتل رسیده و عامل یا عاملان قتل هم برای فریب مأموران با آتش زدن خانه صحنهسازی کردهاند.
رابطه پنهانی
پس از اعلام نظریه پزشکی قانونی پرونده روی میز بازپرس جنایی قرار گرفت و کارآگاهان پلیس جنایی تحقیقات خود را درباره این حادثه آغاز کردند. بررسیها نشان داد مهین همسر مقتول پس از حادثه به مکان نامعلومی گریختهاست. گفتهها و تحقیقات میدانی نشان داد مهین از مدتی قبل با پسر جوانی به نام فرمان ارتباط پنهانی دارد، بنابراین مهین به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار گرفت و مأموران وی را در یکی از شهرهای شمالی شناسایی و بازداشت کردند.
متهم ۲۵ ساله پس از انتقال به اداره پلیس ادعا کرد در قتل همسرش دخالتی نداشتهاست، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد به قتل همسرش با همدستی با فرمان اعتراف کرد.
شکست عشقی
متهم در ادعایی گفت: «فرمان از بستگان نزدیکمان است و از دوران نوجوانی او را میشناختم و در دوران جوانی عاشق او شدم. فامیلها در جریان رابطه عشق و عاشقی ما بودند و فرمان هم قرار بود با خانوادهاش به خواستگاری من بیاید. ما هر دو در رؤیاهایمان در آسمان پرواز میکردیم و از اینکه قرار بود با هم ازدواج کنیم، خوشحال بودیم و در پوست خود نمیگنجیدیم، اما وقتی فرمان به خواستگاریام آمد، خانوادهام به خاطر اینکه او کار درست و حسابی نداشت، جواب رد دادند. هرچقدر تلاش کردیم ما به هم نرسیدیم و مدتی بعد هم خانوادهام مرا به زور به عقد صفدر در آوردند. من او را دوست نداشتم و با اینکه دو فرزند داشتیم، رابطهمان خوب نبود و از طرفی هم شوهرم بداخلاق بود و مرا کتک میزد. میخواستم طلاق بگیرم، اما خانوادهام اجازه نمیدادند و شوهرم هم طلاقم نمیداد تا اینکه چندی قبل دوباره فرمان را دیدم. وقتی از زندگیام و سختیهایی که تحمل میکردم برای او گفتم دو نفری تصمیم گرفتیم صفدر را به قتل برسانیم.»
زمان مرگ
متهم ادامه داد: «ما دو نفر دنبال فرصتی بودیم تا اینکه شب حادثه تصور کردیم بهترین زمان برای مرگ صفدر است. آن شب فرمان میهمان ما بود و شب را هم در خانه ما خوابید. نقشه قتل را از قبل طراحی کردهبودیم و نیمههای شب بر بالین صفدر رفتیم و او را دو نفری خفه کردیم. یکی، دو ساعتی گذشت تا اینکه صبح شد و من بچههایم را از خواب بیدار کردم و از خانه فرار کردیم و قرار بود فرمان هم با آتش زدن خانه صحنهسازی کند و مأموران را فریب دهد. فرمان هم دقایقی بعد از ما خانه را آتش زد و فرار کرد. سپس من به یکی از شهرهای شمالی رفتم و در آنجا شناسایی شدم و به دام افتادم.»
حکم قصاص
با اعتراف متهم مأموران فرمان را هم بازداشت کردند. وی در بازجوییها اظهارات همدستش را تأیید و به قتل اعتراف کرد. بدین ترتیب دو متهم راهی زندان شدند و مدتی بعد هم برای محاکمه به دادگاه کیفری استان منتقل شدند. مادر و دو فرزند خردسال مقتول برای متهمان درخواست قصاص کردند. قضات دادگاه هم دو متهم را به جرم مشارکت در قتل عمدی به قصاص محکوم کردند.
بخشش مادر
حکم قصاص دو متهم پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرا به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد. در حالی که دو متهم در یک قدمی چوبه دار قرار داشتند، فرزندان و مادر مقتول مهین را بخشیدند و وی هم پس از گذراندن دوران محکومیتش از زندان آزاد شد.
۱۰ سال بعد
پس از آزاد شدن زن جوان، همدست وی همچنان در زندان بود، اما اولیایدم برای اجرای قصاص اقدامی نکردند تا اینکه ۱۰ سال پس از حادثه فرمان با نوشتن نامهای از قضات دادگاه درخواست کرد وضعیت وی تعیینتکلیف شود. از آنجایی که اولیایدم برای قصاص حاضر نشدهبودند متهم با گذاشتن وثیقه از زندان به مرخصی رفت، اما پس از پایان مرخصیاش خودش را معرفی نکرد و فراری شد.
بخشش قاتل پس از ازدواج
بدین ترتیب قاتل فراری شد و مأموران هم ردی از او پیدا نکردند. مدتی قبل دو فرزند و مادر مقتول به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای جنایی رفتند و از قاضی امین کرمانینژاد درخواست کردند پرونده قتل پدرشان پس از ۳۶ سال تعیینتکلیف شود. یکی از فرزندان مقتول گفت: «ما با خبر شدیم قاتل پس از آزادی مشروط فراری شدهاست و چندی قبل هم متوجه شدیم او در همین مدتی که فراری بوده، ازدواج کرده و زندگی مخفیانهای را شروع کردهاست. ما تصمیم گرفتیم قاتل را به خاطر اینکه ازدواج کرده ببخشیم، اما او باید دیه را پرداخت کند و الان هم درخواست بازداشت او را داریم.»
با درخواست اولیایدم، متهم شناسایی و بازداشت شد. وی در بازجوییها با اظهار پشیمانی گفت: «پس از اینکه به مرخصی آمدم با دختر جوانی آشنا شدم و ازدواج کردم. من به همسرم گفتم زندانی هستم و به مرخصی آمدهام، اما خانوادهاش در جریان نبودند. پس از پایان مرخصیام تصمیم داشتم خودم را معرفی کنم، اما فکر کردم اگر خانواده همسرم متوجه شوند، زندگیام از هم میپاشد و به همین دلیل فراری شدم. الان که خانواده مقتول تصمیم دارند مرا ببخشند من هم حاضرم دیه را پرداخت کنم.»
در چنین شرایطی که اولیایدم درخواست دیه کردهبودند، تیم صلح و سازش با کمک خیرین و خانواده متهم دیه مقتول را فراهم و به اولیایدم پرداخت کردند و متهم نیز برای همیشه از زندان آزاد و به آغوش خانوادهاش بازگشت.